بربری: بیشتر از یک نان، یک افسانه!

بربری: بیشتر از یک نان، یک افسانه!

زمان مطالعه 2 دقیقه

عطر و طعم بربری: بیش از یک نان خانگی

نان بربری، با عطر و طعم دل‌انگیزی که دارد، شباهت زیادی به بیسکویت‌های خوشمزه دارد؛ در هر خانۀ ایرانی‌، مانند یک ستارۀ درخشان، جایگاه ویژه‌ای دارد. آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا این نان، نام «بربری» را یدک می‌کِشد و چگونه توانسته در قلب ایرانیان جای باز کند؟

در این مقاله، ما به سفری شگفت‌انگیز در تاریخ و فرهنگ ایران می‌رویم تا با ریشه‌ها، داستان‌ها و افسانه‌هایی آشنا شویم که پیرامون این نان خوش‌رنگ شکل گرفته است. 

داستان بربری: ریشه‌هایی از هزاره‌های افغان تا کوچه‌های تهران

بربری، نانی با قدمتی دیرینه و سرشار از تاریخ، در تمام گوشه و کنار ایران یافت می‌شود. داستان این نان، به دوران مهاجرت هزاره‌های افغانستان به ایران در دورۀ ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۸ هجری قمری بازمی‌گردد. این گروه، که به گویش هزارگی صحبت می‌کردند و خاوری نامیده می‌شدند، نان بربری را به ایرانیان معرفی کردند. در آن زمان، این نان در میان ترک‌زبانان با نام «پنجه‌کش» شناخته می‌شد.

بربری در شعر: نشانه‌ای از عشق ایرانیان به نان

با گذشت زمان و مهاجرتِ بربری‌ها به تهران در اواخر دورۀ قاجار، بربری به‌سرعت میان تهرانی‌ها محبوبیت یافت و در کنار دیگر نان‌های سنتیِ ایرانی مانند سنگک، لواش، و تافتون جای گرفت. علاقۀ مردم به این نان تا جایی پیش رفت که لطیفه‌ها و حتی اشعاری در ستایش آن سروده شد. یکی از این اشعار به‌خوبی نشان‌دهندۀ جایگاه ویژۀ بربری در فرهنگ غذایی ایران است:

«طعمی که تو داری، لواش نداره بربری؛ گوشتی که تو داری، سنگک نداره بربری»


منابع:

کتاب دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران

دیدگاه‌ها

(0)